داستان معمولی یک معلم
] تعداد بیشتری از کودکان وجود دارند که درحال بیشفعالی یا گوشهگیری هستند. ذهن آنها آسیبدیده است و مدرسه آنها به اندازه کافی قادر به مقابله با آن نیست. این امر بهویژه در مدارسی که در موقعیتهای اجتماعی چالش برانگیز قرار دارند، با نسبت بالایی از کودکانی که از خانوادههایی با پیشینه پناهنده هستند، صادق است.
] بهعنوان کارمند مدرسه، فرد اغلب احساس درماندگی میکند و تحت تأثیر ناراحتی عاطفی کودکان قرار میگیرد، که خود را به روشهای مختلف، اما معمولاً بهطور برجسته نشان میدهد. به همین دلیل است که خدمات !HonigHelden یک هدیه واقعی است: تشخیص و – در صورت لزوم – رواندرمانی در یک محیط یکبهیک، فرصت صحبت با درمانگران، که در کلاسها مینشینند و مشاوره ارائه میدهند، بهعلاوه آموزش و نظارت برای معلمان – و همه این موارد در محل خود شما – بهتر از آن نمیشود!
برای چندین سال، ما اغلب بیهوده تلاش کردهایم والدین را متقاعد کنیم که فرزند خود را برای ارزیابی تشخیصی به مرکزی درمانی ببرند. برای بسیاری از این خانوادهها، موانع بسیار زیاد بود: تماس تلفنی یا مکتوب، همراه با زمانها و فهرستهای انتظار طولانی. حتی اگر تشخیص داده میشد، محل درمان لازم اغلب دردسترس نبود. و اگر چنین بود، کودکان فقط در موارد استثنایی به حضور در قرارها ادامه میدادند. به لطف مفهوم !HonigHelden، همه اینها اکنون میتوانند در محیطی آشنا در مکان مدرسه بدون نیاز به رفتن به جای بسیار دور انجام شوند. صرف دردسترس بودن این گزینه همکاران را در کاری که انجام میدهند تقویت میکند. دانستن اینکه میتوانم مستقیماً کمک و مشاوره ارائه دهم یا خودم به دنبال آن باشم، بسیار ارزشمند است. فرصتی برای آموزش در کنار سایر همکاران در موضوع آسیبدیدگی، آرزوی دیرینهای برای کسب تخصص کیفی خودم در تئوری و عمل را برآورده میکند.
روزانه، ما بهویژه از تعامل مستقیم و ساده با درمانگران !HonigHelden قدردانی میکنیم و باوری را که به نظر میرسد نیروی محرک پشت اقدامات آنها است، احساس میکنیم: ما میخواهیم زندگی روزمره شما را آسانتر کنیم!
شما قطعاً این کار را میکنید! متشکرم!